گزارشی درباره شیوه های عجیب دوستیابی که در ایسنا منتشر شد؛ ایده اولیه این گزارش برای چند ماه پیش بود، زمانی که خیلی اتفاقی در بخش های مختلف این اپلیکیشن فروش اجناس دست دوم کنجکاوی می کردم به بخش عجیبی رسیدم که به کاربرها امکان درج آگهی دوست یابی رو داده بود، آگهی هایی که بعضی ها با کد های خاص خودش همراه بود و محتوای یکسریشون هم عجیب و غیر اخلاقی بود.
توضیح بیشتر درباره این گزارش اینکه در نوشته اولیه به جای آنتوان دوسنت اگزوپری من اسم یکی از مترجم ها کتاب شازده کوچولو یعنی احمدشاملو رو آورده بودم که تو گزارش نهایی به نام نویسنده تغییر کرد.
دلالی عجیب برای دوستیابی
« روباه گفت: ... آدم ها برای سردرآوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر و آماده از دکانها میخرند، اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند، آدمها ماندهاند بیدوست ... .»
شاید آن زمان که «آنتوان دوسنت اگزوپری» مشغول نگارش «شازدهکوچولو» بود هیچگاه فکرش را نمیکرد که دکانی باز شود برای یافتن دوست؛ دکانی که این روزها در سایه گسترش اینترنت و ابزارهای موبایلی ایجاد شده تا در گوشه یکی از همین ابزارهای پرطرفدار خرید و فروش اجناس دست دوم، بخشی هم به وجود بیاید برای یافتن هم صحبت، همسفر و دوست.
ایسنا: هرچه ابزارها و شبکههای اجتماعی گسترده شده در عوض دایره روابط اجتماعی و کلامی افراد محدودتر شده است؛ آدمهایی که برخی از آنها برای یافتن یک همراه نیز به تلفن همراهشان پناه بردهاند و در میان میلیونها کاربر شبکههای اجتماعی به دنبال دوست میگردند تا شاید آنچه را در زندگی حقیقی از رسیدن به آن محروم بودهاند با جستجو در دنیای مجازی به دست بیاورند؛ دنیایی که گسترش روزافزون نرمافزارها و ابزارها آن را پیچیدهتر نیز کرده است.
در این میان هم گرچه ممکن است برخی با هویت حقیقی و نیت یافتن دوست وارد یک فضا شوند اما افراد سودجویی نیز حضور فعالی دارند و با جعل هویت یا سوءاستفاده از اعتماد دیگران مشکلاتی ایجاد میکنند؛، اتفاقاتی که با نگاهی به بخش حوادث روزنامهها و سایتها میتوان وقوع روزانه آنها را رصد کرد.
و حالا در چنین فضایی یکی از نرمافزارهای داخلی و پرطرفدار موبایلی کشور که با هدف خرید و فروش اجناس دست دوم فعالیت میکند، بخشی را ایجاد کرده تا کاربران در کنار انتشار آگهیهای فروش خانه، ماشین و لوازم دست دوم، امکان به آگهی گذاشتن خودشان را نیز فراهم کنند.
آگهیهایی که در آن کاربران با معرفی خود و اعلام مشخصاتشان درخواست دوست و همصحبت میکنند و حتی برخی میخواهند همسفر مسیر خانه تا محل کارشان را نیز از میان گزینههای اینترنتی انتخاب کنند.
" مردی 45 ساله هستم و میخواهم یک دوستی صمیمی و عاطفی با همراهی و همدلی داشته باشم... " ، "دنبال دوستی با فرهنگ و منطقی هستم، لطفا شرایطتان را فقط اساماس کنید تا در صورت تشابه خودم تماس بگیرم."، " دنبال فردی خوشسفر برای سفری خارجی هستم، لطفا مشخصاتتان را ایمیل کنید"، " ساکن تهرانم و در اراک درس میخوانم، دنبال کسی هستم که با من همسفر شود و هزینهای هم دریافت نکند"، اینها تنها گوشهای از این آگهیهاست که به طور متوسط در هر ساعت دو مورد آن در فضای این نرم افزار بارگذاری میشود و همچنان نیز این روند ادامه دارد.
موضوع قابل توجه دیگر توضیحات ارائهشده درباره نحوه فعالیت این مجموعه است که در بخشی از آنها تیم گرداننده به کاربر خود این اطمینان را میدهد که درج آگهی در این فضا پیگرد قانونی نیز ندارد؛ توضیحی که گرچه ممکن است در نگاه اول کنایهای به نوشتههای هشدارآمیز « پیگرد قانونی برای نصب آگهی» روی محلهای ممنوعه شهری باشد اما در ادامه صراحتا تاکید میکند که در این مدل از خرید و فروش، این سایت کلاً بیتقصیر است و خود کاربران باید جنبههای مختلف امنیتی را در نظر بگیرند.
توضیحی که گرچه در بحث خرید و فروش کالا منطقی به نظر میرسد اما در موضوع دوستیابی چندان نمیتوان آن را معقول دانست.
با توجه به اینکه عمده کاربران این سایت و نرمافزارموبایل آن ساکن تهران هستند، موضوع را از سرهنگ محمد مهدی کاکوان، رییس پلیس فتای تهران بزرگ پیگیری کردیم. او درباره چنین فعالیتی به ایسنا میگوید: این نرمافزار و سایت آن خلاءهایی داشته که همکاران من در پلیس فتا آن را بررسی و به کمیته فیلترینگ اعلام کردهاند، اما درباره نحوه فعالیت و جلوگیری از فعالیت این سایت پلیس فتا مسئولیت مستقیم ندارد و کمیته فیلترینگ باید تصمیمگیری کند.
رئیس پلیس فضای تبادل اطلاعات با بیان اینکه « تا کنون شکایتی از این سایت و نرم افزار آن به ثبت نرسیده و موردی به ما گزارش نشده است» اظهار میکند: مدیریت این سایت نیز همکاری خوبی با پلیس فتا دارد و موارد مطرحشده از سوی ما را رعایت میکند.
علی نیکنفس، کارشناس امنیتی فضای مجازی و پلیس فتا نیز با بیان اینکه مسئولان سایت موظف به نظارت در این زمینه هستند، به ایسنا میگوید: کاربران نیز وظایفی را بر عهده دارند اما مدیریت این سایت یا نرمافزار وظیفه دارند امکان رسیدن به افراد مجرم و سودجو را در این فضا فراهم کنند و اگر غیر از این باشد مرتکب تخلف شدهاند.
وی با بیان اینکه در گذشته نیز چنین فضاهایی مشکلاتی را برای برخی کاربران ایجاد کرده است، تصریح میکند: چنین آگهیهایی میتواند مفسدهانگیز باشد اما نمیتوان گفت که این کار صددرصد مجرمانه است.
نیکنفس درباره اینکه آیا امکان ورود مدعیالعموم به چنین فضاهایی وجود دارد هم میگوید: در این فضاها بحث جرم علیه اشخاص مطرح است و اگر در آن از کاربران کلاهبرداری یا سوءاستفاده بشود امکان پیگیری وجود دارد، در غیر اینصورت در صورت ارتکاب جرائم عمومی یا عرضه اقلام ممنوعه مدعیالعموم میتواند وارد شود.
اما چرا افراد به چنین فضاهایی روی میآورند و به جای یافتن دوست در محیطهای واقعی آن را در محیط اینترنت و در قالب آگهی جستجو میکنند؟ دکتر امیرمحمود حریرچی، جامعهشناس در این باره به ایسنا میگوید: علاوه بر افرادی که از نظر من بیمارند و برای سودجویی به چنین فضاهایی میآیند، به نظر میرسد دیگر کاربران آدمهای تنها هستند؛ افرادی که از برچسب خوردن از سوی جامعه وحشت دارند و ترجیح میدهند دوستان خود را نیز از راه کمهزینه و آسانتری به نام اینترنت و آگهیهای دوست یابی پیدا کنند.
وی با بیان اینکه این موضوع در جوامعی که شهروندان معمولا با موانعی برای دورهم بودن مواجه میشوند بیشتر دیده میشود، تصریح کرد: این فضاها قابل اعتماد نیستند و من نامش را شبکههای دلالی محبت میگذارم؛ شبکههایی که شکل مفسدانه دارند و ضررهای آن به مراتب بیشتر از فوایدشان است، ضمن اینکه جای دوستیابی در فضاهای حقیقی است و افراد باید توانایی و مهارت پیداکردن دوست در فضاهای حقیقی را داشته باشند.
حریرچی در عین حال معتقد است که چنین فضاهایی از سوی اکثریت جامعه نیز پذیرفته نخواهد شد. او در این باره توضیح میدهد: این موضوع و ترویج آن جای تاسف دارد اما جای نگرانی نه، این اتفاق نشان میدهد که برخی تنهایی بیمارگونه دارند. من معتقدم دوستیابی از طریق آگهی نه تنها پذیرفتهشده نیست بلکه افرادی که دست به این کار میزنند علاوه بر تنهایی دچار یکسری مشکلات نیز هستند.
این جامعهشناس با اشاره به دیگر امکانات این سایت اظهار میکند: دیگر بخشهای این سایت مشکلی ندارد و اتفاقا مفید هم هست اما به نظرم این بخش را باید مسوولانش تعطیل کنند.
ممکن است این روزها آدمها مانده باشند بیدوست و شاید روباه به درستی علت تنهایی آدمها را به شهریار کوچولو گفته باشد، اما به نظر میرسد راه دوستیابی به عنوان یک مهارت شخصیتی و اجتماعی با ویژگیهای روانشناسانه و تربیتی مترتب بر آن، هرچه باشد، آگهیدادن و طرح درخواست در اینترنت و نرم افزارهای موبایلی نیست؛ زیرا در این فضاها به راحتی امکان سوءاستفاده از کاربران فراهم میشود و معلوم نیست کسی که خود را برای یافتن دوست آگهی کرده چه نیتی در سر دارد و هویت واقعیاش با آنچه در آگهی آمده چقدر متفاوت است.
مهدی بابایی
بازنشر گزارش در خبرگزاری تسنیم
ایده شمارش پله ها درست زمانی به ذهنم خطور کرد که حراست پزشکی قانونی علیرغم اینکه سعی داشت در کلام حق رو به من بده از ورودم به سالن تشریح و محل دیدار آخرین خانواده ها با قربانیان جلوگیری می کرد. اجازه تصویر برداری به عکاس هم داده نمی شد و همین موضوع بیشتر کلافه ام کرده بود، شروع به شمردن پله ها کردم و به عدد 25 رسیدم، یکبار دیگر برای اطمینانله ها شمردم اما درست روی پله دوازدهم و قسمت پاگرد، مردی با زانو روی زمین افتاد و اطرافیانش زیر بغلش را گرفتند و بلندش کردند... .
25 پله آخر!
این روایتی است از 25 پله آخر! پلههایی که باید خانواده قربانیان هواپیمای آنتونوف 140 بالا میرفتند تا آخرین امیدشان برای زنده بودن عزیزشان را امتحان کنند ...
60 ساعت پس از سقوط آنتونوف 140 بالاخره پرونده شناسایی هویت 38 جانباخته بسته شد، اسامی کشتهشدگان در اخیاررسانهها قرار گرفت و خانوادههایی که روز قبل نمونه DNA آنها برداشته شده بود باید به مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک بروند تا جسد را تحویل بگیرند، شناسایی جسد ، آن هم جسد یکی از عزیزترین بستگان از سختترین کارهای دنیاست و اگر چهره آن فرد ... .
ایسنا: آخرین آنتونوف 140 ایران سقوط کرد و 38 نفر از 48 خدمه و سرنشینش را به کام مرگ برد، حادثهای که گرچه اطلاعرسانی مناسبی از سوی رسانهها درباره آن صورت گرفت اما قطعا هیچ قلمی نمیتواند حال نزدیکان آن 48 نفری را که در هواپیما بودند شرح دهد. زمانی که اعلام شد 10 نفر از این حادثه جان سالم به در برده و به بیمارستانهای امام و پیامبران اعزام شدهاند بستگان تمام این 48 نفر راهی این دو بیمارستان شدند تا شاید از زنده بودن عزیزشان مطمئن شوند، امیدی که برای نزدیکان 38 مسافر هواپیما لحظهبه لحظه به سوی ناامیدی میرفت تا اینکه چند ساعت بعد، خود را کیلومترها دورتر از بیمارستان امام و پیامبران در مقابل نگهبانی ساختمان دو طبقه یافتند؛ مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک.
همه امیدها ناامید شده بود ، چند خانواده دو شبانه روز را مقابل در ورودی این مرکز سپری کردند و باقی خانواده ها نیز مدام مسیر تهران تا کهریزک را طی میکردند ، هیچکس نمیتواند بگوید در آن ساعتها به خانوادههای جانباختگان آنتونوف 140 چه گذشت.
سهشنبه 21 مرداد، ساعت 10 شب: 60 ساعت گذشته است، چند خانواده همچنان پشت در ورودی مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک نشستهاند، برخی پای تلفن پیگیر اوضاع هستند و برخی دیگر در مسیر کهریزک. کار شناسایی هویت اجساد تمام شد و موژان جهانگیری، مژگان استاد، علیاصغر منافی، سید ماشاءالله شکیبی ،حسین اکبری علویجه، محسن دری، فرزاد آزاده ،رضا بدری (قدری) ،علیرضا مولاپسندی ، نظرعلی ایزدپناه ، امیر برقیان ، مهدی پناهی ، غلامرضا عدالت، فرزاد خندهستانی ، سعید محمدیآرا، فرانک شیروانی مقدم ، قاسم قفانوری، غلامحسین قاسمی، رحمتالله حیدری ، آرمیتا یزدانی ، مهدی یزدانی ، مهدیه هوایی، مجید کاظمی، آوینا کاظمی ، عادله نریمانی ، محمد کاشانی ثابت ، شروین خسروی، عصمت خسروی، شیرین خسروی ، زهرا خسروی ، خدابخش خسروی ، نسرین بیطرف ثانی ،زینبالسادات طالبی ،سید محمد طالبی ، امیرعباس ناهید ، هادی مکتوبیان، حسین رفیعزاده و عصمت عرب شیبانی اسامی کشتهشدگانی هستند که هویتشان به تایید پزشکی قانونی رسیده است.
قرار است صبح روز چهارشنبه 22 مرداد تحویل اجساد به خانوادههایشان آغاز شود، اما کسانی که در محل حاضرند اصرار میکنند که اجساد را تحویل بگیرند ، گروهی دیگر نیز خود را به محل میرسانند و با موافقت قوه قضاییه اجساد در همان ساعت به خانوادههایشان تحویل داده میشود.
شناسایی
چند نفر از بستگان هر جانباخته وارد سالن مرکز تشخیص و آزمایشگاه پزشکی قانونی استان تهران میشوند کارهای اداری و روال قانونی انجام میشود ، حالا نوبت آخرین مرحله است ، خانوادهها باید چهره اجساد را ببینند هرچند که جز صورتی سوخته و جزغاله شده چیز باقی نمانده بود.
روبهروی در خروجی سالن انتطار ، پلههایی سفید رنگ که به سالن تشریح میرسد، دری میلهای و سفید رنگ در ابتدای پلهها قرار دارد و از مراجعین خواسته میشود که برای بالارفتن با حراست هماهنگ باشند ، مردی از بالا نام اولین نفر را میخواند و نزدیکانش باید 25 پله را طی کنند ، تا برای اولین بار پس از حادثه چهره عزیزشان از نزدیک ببینند، اینکار سختترین کار دنیاست ، تردیدی که در بالارفتن از پلهها وجود دارد به خوبی حس میشود ، مردی که بیش از 30 کیلومتر را از تهران طی کرده تا به کهریزک برسد در این 25 پله آخر دچار تردید میشود، پاهایش میلرزد و شاید در دلش آرزو می کند کاش برادرش نباشد ، شاید در دلش آرزو میکند که پزشکی قانونی اشتباه کرده باشد و برادرش زنده باشد ، اصلا شاید برادرش مسافر آن هواپیما نبوده و تنها اسمش به اشتباه در لیست پرواز بود ...
تمام این افکار در عرض طی کردن 25 پله به ذهن میآید ، 25 پلهای که شاید طولانیترین پلههایی باشد که تا آن روز طی کرده، بالاخره به بالا میرسد ، آمبولانس آماده است تا جسد را به مجتمع "عروجیان" ببرد تا غسلش کند. زیپ کاور باز میشود و مرد برای بار آخر با برادرش چهره به چهره میشود ، در یک لحظه ، خاطرات یک عمر از مقابل چشمانش رژه میرود و بعد نمیفهمد چه شد ، دو نفر زیر بغلش را گرفتهاند و او را از پلهها به پایین میآورند... .
این اتفاق 30 بار دیگر هم تکرارمیشود ، پدری چهره سوخته دخترش را میبیند و پسری با صورت سوخته شده پدرش روبهرو میشود ، ساعت نزدیک 2 بامداد است و دیگر کسی برای تحویل جسد به پزشکی قانونی نمیآید.
چهارشنبه 7 صبح: هشت نفر ماندهاند ، خانوادههای آنان برای شناسایی به پزشکی قانونی می آیند و دوباره همان 25 پله را طی میکنند، آخرین امید هم ناامید میشود و آنها باید مرگ عزیزشان را قبول کنند.
پیرمردی با پیراهن مشکی روی یکی از صندلیها نشسته است ، گوشش سنگین است و با صدای بلند صحبت میکند ، می گوید:" پسرش مهندس بوده وجزو کشتهشدههای هواپیماست". گریه نمی کند اما اوضاع خوبی ندارد، تلاشش برای فرو بردن بغض حالش را بدتر کرده است، از پسرش میگوید "رضا بدری"؛«پسرم مهندس بود همین یک بچه را داشتم و خرج زندگیام را میداد. زن و دو بچه هم داشت اما اجل امانش نداد. 78 سال از خدا عمر گرفتم تا عصای دستم زودتر از من بمیرد؟ مهندس بود و برای کار به طبس میرفت حالا جنازهاش را من تحویل می گیرم.»
تلاش پیرمرد برای کنترل بغضش بالاخره شکست می خورد ، اندام نحیفش میلرزد و با گریه چیزهایی زیرلب زمزمه میکند ، برای پسرش مرثیه می خواند ... پس از شناسایی جسد، در حالی که دو مرد زیر بازوان نحیفش را گرفتهاند به سمت غسالخانه میرود تا جسد پسرش را برای دفن به کرج ببرد.
جواد شکیبی ، برادر ماشاالله شکیبی ؛ نماینده مجلس پنجم و ششم هم برای تحویل جسد برادرش آمده، پسر مرحوم شکیبی هم آمده، مردی با پوشهای که نوشته مجلس شورای اسلامی روی آن خودنمایی می کند به او نزدیک می شود و از هماهنگی برای تشیع پیکر ماشالله شکیبی از مقابل مجلس خبر میدهد. جواد شکیبی میگوید: «قرار بود برادرم را در حرم مطهر اما هشتم در کنار پدر و مادرمان به خاک بسپاریم ، اما متوجه شدیم که وصیت کرده در یکی از امامزادههای طبس خاک شود ، او را به طبس خواهیم برد و یکشنبه هفته آینده مجلسی ختمی در مسجد جامع شهرک غرب برایش خواهیم گرفت». او از اینکه گروهی از نمایندگان مجلس ، تعدادی از نزدیکان حسن روحانی و سید محمد خاتمی درگذشت برادرش را تسلیت گفتهاند قدردانی میکند و بعد به سمت همان 25 پله میرود تا برای آخرین بار برادرش را از نردیک ببیند...
خانواده علیرضا مولاپسند ، دیگر قربانی حادثه شوم سقوط هواپیما هم آنجا حضور دارند ، آنها هم منتظرند تا نامشان از لیست خوانده شود تا پس از عبور از 25 پله آخرین دیدارشان را با این مسافر آنتونوف140 داشته باشند ، شرایطشان برای صحبت مناسب نیست و تنها میگویند که علیرضا مهندس و مجرد بود که برای کار به طبس میرفت ... .
ساعت 11 پیش از ظهر چهارشنبه: بیش از 72 ساعت از سقوط گذشته است ، تمامی اجساد به خانوادههایشان تحویل داده شدند، قربانیان آخرین پرواز آنتونوف امروز دیگر در خاک آرامیدهاند، هیچ کدام هفته پیش گمان نمیکردند که یک هفته بعد قرار است در یکی از آرامستانهای طبس ، تهران ، کرج ، اصفهان و ... آرام بگیرند.
مهدی بابایی- خبرنگار ایسنا
صبح روز بیستم اردیبهشت ماه ، وارد این ماجرا شدم ، زمانی که هنوز چند ساعت بیشتر از حادثه نگذشته بود. به بیمارستان رسول اکرم رفتم و بعد اون به بیمارستان آسیا. سینا فرهی ، پدر رکسانا و پیمان نامزد رکسانا اولین کسانی بودند که حدود دو ساعت بعد از صبر کردن مقابل آی سی یو باهاشون صحبت کردم و بعد پدر نگار قربانی.
تو لابی بیمارستان به خانواده فرهی و قربانی و بعدتر پشت تلفن به خانواده مانیا قول دادم که تا آخر پیگیر موضوع باشم و نو این مدت حدود 10 گزارشم از این حادثه در اعتماد و ایسنا منتشر شده.
گزارش آخر پیگیری وضعیت سه دختر جوان آسیب دیده ، دو ماه پس از حادثه است و بامداد روز دوشنبه 23 تیرماه روی خروجی سرویس اجتماعی ایسنا رفت.
میراث یک شب هیجان در پارک ارم
کمی بیشتر از دو ماه از حادثه پارک ارم گذشته است، همان حادثهای که سه دختر 29 ، 26 و 24 ساله را برای مدتی نامعلوم و شاید برای همیشه خانهنشین کرد، اما دیگر خبری از رسانهها نیست که پیگیر این ماجرا باشند و دست آخر هم معلوم نشد که مقصر این حادثه چه کسی است؛ پارک ارم یا شفت؟!
به گزارش خبرنگار «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عصر روز جمعه شب، 19 اردیبهشت ماه بود، سه دختر جوان به نامهای «مانیا یوسفی»، «رکسانا فرهی» و «نگار قربانی» به همراه نامزدهایشان برای جشن کوچکی که نگار به بهانه فارغالتحصیلیاش گرفته بود راهی پارک ارم شدند. چند وسیله را برای بازی انتخاب کردند تا حوالی ساعت 22:30 نوبت سوارشدنشان به دستگاه موش دیوانه (کریزی ماوس) رسید. دخترها در یک کابین و پسرها در کابین بعدی جای گرفتند وسیله همزمان با حرکت به روی ریل شروع به چرخیدن به دور خودش هم کرد و کم کم ارتفاع گرفت، صدای جیغ و خندههای هیجانی دهها نفری که سوار بر وسیلههای مختلف لونای یک پارک ارم شدن بودند فضا را پر کرده بود. در همین حین بود که موش دیوانه دچار نقص فنی شد، کابین حامل سه دختر در ارتفاعی حدود هشت متری در حال چرخش از ریل جدا شد و پس از سه برخورد روی زمین افتاد و ... .
این تمام ماجرایی است که ظرف چند ثانیه زندگی سه دختر را زیر و رو کرد و فردای آن روز بسیاری از رسانهها به انتشار خبر این واقعه پرداختند. افکار عمومی پارک ارم را مقصر حادثه میدانست اما جهانگیر، مدیرعامل این پارک با استناد به سوابق مدیریتیاش،مجموعه تحت امر خود را از هر اتهامی مبرا میدانست و معتقد بود که این دستگاه که به تازگی نیز به بهرهبرداری رسیده بود کاملا تحت اختیار پیمانکار بوده و اگر خطایی هم رخ داده از جانب پیمانکار بوده است.
اداره استاندارد وارد عمل و مشخص شد شفتی که اتصال دهنده کابین و ریل بوده شکسته و باعث وقوع این حادثه شده است. درست مانند سالهای نه چندان دور که راننده جانباخته در حوادث رانندگی به عنوان مقصر معرفی میشد و بعد هم معلوم نمیشد چه کسی باید جوابگوی خسارات حادثه باشد.
پیمانکار موش دیوانه معتقد بود که چکهای روزانه دستگاه انجام شده و چک لیستها به عنوان سند بیعیب بودن دستگاه نیز موجود است اما تست شفت در چک لیستها نبود و تنها در بازدیدهای دورهای مورد ارزیابی قرار میگرفت.
سه دختر به بیمارستان حضرت رسول منتقل شدند و پس از آن به دلیل آنچه که والدینشان رسیدگی نامناسب بیمارستان اعلام کردند، نگار و رکسانا به بیمارستان آسیا و مانیا به بیمارستان نور افشار منتقل شدند وروند درمان سه دختر آغاز شد. در همان روزهایی که خبرنگاران روزنامهها و خبرگزاریهای مختلف در لابی دو بیمارستان به دنبال خبری خاص از حادثه بودند، مشخص شد که «نگار» دارای آسیبدیدگی جدی نخاعی شده و احتمال فلج شدن همیشگیاش وجود دارد؛ نگار از ناحیه کمر و گردن دچار آسیب دیدگی شدید شده و شکستگی دنده و لگن و چند مهره کمر نصیبش شده است.
چند روز بعد از حادثه مدیرعامل پارک ارم نشستی خبری برگزار کرد و از پدران سه دختر حادثه دیده نیز برای حضور در این نشست دعوت کرد. ایرج جهانگیر در نشست ظهر روز جمعه خود اعلام کرد که تمامی هزینههای درمانی و بیمارستانی این سه دختر از سوی پارک ارم پرداخت خواهد شد. او از رسانهها نیز انتقاد کرد و گفت که حال مجروحان حادثه را وخیمتر از آنچه که بود اعلام کردهاند در حالی که هیچ یک از دختران قطع نخاع نشدهاند با این وجود به عنوان فردی که مقصر حادثه نیست بخاطر وقوع این حادثه از مردم و خانوادههای "یوسفی" و "قربانی" و "فرهی" عذرخواهی کرد!.
پس از این سخنان "اسماعیل قربانی"، پدر «نگار» در گفتوگویی با خبرنگار حوادث ایسنا، گفت که نمیشود پارک ارم به عنوان محلی که این حادثه در آن رخ داده تقصیری نداشته باشد و ما پیگیر شکایتمان هستیم و امیدواریم با دستور ویژهای که از سوی مقام قضایی برایی پیگیری این پرونده صادر شده، هرچه زودتر تکلیف مشخص و با متخلفان برخورد شود.
حالا چند روز بیشتر از دو ماه از روز حادثه گذشته است، رسانهها موضوع را فراموش کرده یا شاید به دنبال سوژهای داغ تر و به روزتر هستند، با این وجود خبرنگار ایسنا در پیگیری وضعیت حادثه دیده مطلع شد که «رکسانا» و «مانیا» از بیمارستان ترخیص و به خانه منتقل شدهاند، اما «نگار» همچنان در وضعیتی وخیم از بیمارستان آسیا به بیمارستان نور افشار منتقل شده است، اما وضعیت هیچ کدام از سه دختر مطلوب نیست؛ هیچکدام امکان حرکت عادی را ندارند و پزشک استراحت مطلق را برایشان تجویز کرده است.
پدر نگار در گفتوگویی با خبرنگار ایسنا، درحالی که نگران ادامه درمان دخترش بود، گفت: نگار در آزمون کارشناسی ارشد پذیرفته شد اما متاسفانه امکان حضور در آزمون عملی را پیدا نکرد و با مساعدت سازمان سنجش قرار شد تا سهمیهاش برای دوره بعد محفوظ بماند اما نگرانی من از روند درمان اوست. واقعیت این است که نگار عملا از گردن به پایین حرکت چندانی ندارد و گرچه روحیهاش خوب است اما تغییری در وضعیتش رخ نداده است. نگرانی دیگر ما عفونت ادراری و زخم بستر است که با توجه به مدت زیای که دخترم در بیمارستان بوده وی را تهدید میکند.
قربانی با اشاره به سخنان پزشکان معالج دخترش گفت: به ما گفتهاند که نگار خوب میشود اما نمیتوان زمانی برایش تعیین کرد و نمِیتوان گفت که وی چه زمانی به حالت نزدیک به قبل از حادثه باز خواهدگشت.
او از هزینههای درمان دخترش نیز نگران است و با بیان اینکه تا کنون حدود 100 میلیون تومان برای درمان دخترش هزینه شده است، ادامه داد: حدود 75 میلیون تومان از هزینهها را پارک ارم پرداخت کرده اما از حدود دو هفته پیش به ما گفتهاند که امکان پرداخت مابقی هزینهها را ندارند و هزینهکرد بیش از این مبلغ از اختیارات مدیر مجموعه ارم خارج است. حالا ما نمیدانیم گناه دختر من چیست؟ او فقط برای تفریح با دوستانش به پارک رفته بود وحالا دو ماه است که روی تخت بیمارستان افتاده؛ قرار بود چند ماه دیگر ازدواج کند و به فرانسه برود اما حالا به این روز افتاده و هیچکسهم جوابگوی ما نیست؛ نتایج شکایاتمان اعلام نشده و پارک ارم هم به فعالیتش ادامه میدهد.
قربانی ادامه داد: به ما گفتهاند مابقی هزینهها را از بیمه بگیریم، بیمههم پرداخت هزینهها را به اعلام نظر دادگاه موکول کرده و با این وضع فکر نمیکنم تا چند ماه آینده حکمی از سوی دادگاه صادر شود، حالا سوال من اینجاست که در این مدت هزینههای درمان دخترم را از کجا باید تامین کنم ؟.
«رکسانا» نیز گرچه از بیمارستان مرخص شده اما آنطور که سینا فرهی، پدرش به خبرنگار ما گفته است هشت نه ماهی را باید در خانه استراحت مطلق داشته باشد. او در گفتوگویی با ایسنا در این باره گفت: مهرههای گردن رکسانا جابجا شده، باید چندین جلسه فیزیوتراپی برود و آزمایشهای مختلفی انجام دهد، در حال حاضر نباید از جایش بلند شود و امکان حرکت هم ندارد.
او درباره شکایتش از مسببان حادثه نیز گفت: پیمانکار که با قید وثیقه آزاد است و باید کارشناس برای بازدید از محل اقدام کند. متاسفانه علیرغم اینکه دستور پیگیری و رسیدگی سریع به این حادثه اعلام شده بود اما تا کنون اتفاق خاصی در پرونده شکایتمان رخ نداده و هنوز کیفر خواستی برای این ماجرا صادر نشده ست. در واقع پرونده هنوز در دادسرای صادقیه است و به هنوز به مجتمع قضایی قدس نرفته است.
فرهی درباره قولهایی که پارک ارم درخصوص پرداخت هزینهها داده بود نیز گفت: تنها مبلغی که من از مسئولان پارک دریافت کردم حدود سه میلیون تومان بود و بعد از آن هم پیگیر ماجرا نشدم و نمیدانم که آیا پرداختها قطع شده یا خیر؟.
«مانیا یوسفی» نیز بیش از شش ماه باید استراحت مطلق داشته باشد، مهرههای کمرش آسیب جدی دیده و نمیتواند تحرک چندانی داشته باشد و خانواده وی نیز به همراه خانوادههای قربانی و فرهی پیگیر ماجرای شکایتشان هستند.
گزارشی درباره طرح موضوع استیضاح وزیر علوم در مجلس نهم، ایده گزارش در زمان کوتاهی به ذهنم خطور کرد و صبح روز دوشنبه روی خروجی سرویس دانشگاهی ایسنا رفت.
مصائب آقای وزیر
پیشبینی رییس فراکسیون اصولگرایان مجلس از تیره شدن روابط میان وزارت علوم و مجلس شورای اسلامی به یک ماه نکشیده محقق شد و حالا حدود 50 نفر از نمایندگانی که اغلب ساکنان حوزه انتخابیهشان حسن روحانی را به عنوان رییس جمهور برگزیده بودند، عزم خود را برای احضار رضا فرجی دانا به مجلس جزم کردهاند تا او را به دلیل آنچه که دور شدن کشور از قطب تولید علم میدانند استیضاح کنند.
در مقابل، حامیان سیاست های وزیر علوم نیز با ایجاد کمپینی در شبکه های مجازی و انتشار نامههای مختلف، مخالفت خود را با این استیضاح اعلام کردهاند.
به گزارش خبرنگار سرویس دانشگاهی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، هنوز مُهر رای اعتماد 159 نفر از نمایندگان مجلس یه دومین گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت علوم خشک نشده بود که 82 نفر از نمایندگان مجلس در تذکری کتبی به وی خواستار تجدیدنظر در برخی از انتصابات انجام شده در وزارت علوم شدند و فردای همان روز نیز خبر نامه 150 نماینده مجلس به رییس جمهور در خصوص درخواست مداخله حسن روحانی در انتصابات این وزارتخانه روی خروجی خبرگزاریها و سایتهای خبری قرار گرفت و گرچه مستقیما نامی از افراد مورد اعتراض نمایندگان در آن نامه آورده نشد، اما مشخص بود که اعتراض عمده آنان به انتصاب جعفر توفیقی در جایگاه مشاور عالی وزارت علوم و جعفر میلی منفرد در سمت معاون آموزشی این وزارتخانه است.
یک هفته از این وقایع نگذشته بود که سخنان خارج از عرف یکی از اعضای کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که از قضا روزی خود ردای وزیر علوم نیز بر تن داشت، روی خروجی رسانهها قرار گرفت، جملاتی که وزیر اسبق در دیدار با معاون پارلمانی وزیر فعلی علوم خطاب به فرجی دانا گفته و در آن با "مرتیکه" خطاب کردن وی خواسته بود تا "پیش از آنکه با اردنگی از وزارتخانه به بیرون پرتش کند، عذر تعدادی از معاونان و مشاوران خود را بخواهد!" مدتی پس از آن ، گرچه آقای وزیر پاسخی به این سخنان عجیب نداد، اما با سوال مشترک 23 نفر از نمایندگان مجلس راهی بهارستان شد تا درباره انتصاب برخی افراد در برخی از سمتها و معاونتهای وزارت علوم توضیحاتی را ارائه کند، جلسهای که پس از قانع نشدن نمایندگان با 149 رای مخالف و 10 رای ممتنع از جمع 240 رای ماخوذه با ثبت دومین کارت زرد مجلس به نام وزیر علوم دولت تدبیر و امید تمام شد.
این اقدامات اما مانع از ادامه تحقق قول دولت به بدنه حامیان دانشجویی خود نشد و ادامه روند تغییر روسای دانشگاه ها که با جسارت توفیقی در دوران سرپرستی اش بر وزارت علوم و حمایت گسترده دانشجویان آغاز شده بود ادامه یافت و قرعه تغییرات به ریاست دانشگاه تهران رسید و بر این اساس فرهاد رهبر که از سال 86 بر کرسی ریاست دانشگاه تهران تکیه زده بود پس از اتمام حکم مدیریتش از ریاست بر نماد آموزش عالی کشور کنار رفت و محمد حسین امید به عنوان سرپرست این دانشگاه انتخاب شد. این تغییر که با استقبال گسترده دانشجویان و بسیاری از اساتید دانشگاه تهران روبه رو شد، اما چندان به مذاق برخی از مجلسی ها خوش نیامد.
چند روز پس از کارت زرد مجلس و تغییر رییس دانشگاه تهران، رضا فرجیدانا به قم سفر کرد و با 9 تن از مراجع عظام از جمله حضرات آیات صافی گلپایگانی ، جوادی آملی، موسوی اردبیلی ، وحید خراسانی، علوی گرگانی ، هاشمی شاهرودی و ... دیدار و گفتوگو کرد تا ثابت کند که فاصله چندانی میان سیاستهای وزارتخانه و مطالبات مراجع تقلید وجود ندارد، به ویژه آنکه در این دیدار مراجع عظام در کنار طرح دغدغهها و مطالبات خود با رویی باز به استقبال وزیر علوم و هیات همراهش رفتند.
همچون همه دورههای قبل وزارت علوم در دولتهای گذشته، روند تغییر روسای دانشگاهها ادامه پیدا کرد و تا امروز حدود 40 رییس دانشگاه در دولت تدبیر و امید تغییر کردهاند ، تغییر روسای دانشگاه ها نیز به یکی از چالش های بین وزارت علوم و برخی از نمایندگان مجلس تبدیل شد، نمایندگانی که عمدتا از اعضا و منتسبان جبهه پایداری هستند بدون اشاره به تغییر بیش از 50 رییس دانشگاه در دولت احمدی نژاد، این اقدام وزارت علوم را به برخورد «گازانبری» با روسای دانشگاه ها تعبیر کردند. هرچند جامعه دانشگاهی به ویژه اعضای هیات علمی از دموکراسی ایجاد شده در تعیین روسای دانشگاهها توسط دولت یازدهم استقبال کردند.
همچنین افشای فساد و رانت علمی در دولت احمدینژاد که به پرونده 3000 بورسیه معروف شد، را می توان از جنجالی ترین خبرهای مربوط به وزارت علوم در بهار امسال دانست. مجتبی صدیقی ، معاون وزیر و رییس سازمان امور دانشجویان در نشست خبری که در نخستین روزهای خرداد ماه برگزار کرد پرده از این تخلف برداشت و گفت که بین سال های 88 تا 92 ، 3002 تن از دانشجویان بدون آزمون به بورس داخل و خارج اعزام شدهاند که حدود نیمی از آنها فاقد شرایط علمی و سنی لازم بودند.
نحوه انتخاب رییس دانشگاه تهران نیز به چالش دیگری میان برخی از نمایندگان مجلس و وزارت علوم بدل شد و در حالیکه در این ابتکار برای نخستین بار رییس دانشگاه با نظر و رای اعضای هیات علمی خود دانشگاه انتخاب و به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی شد، برخی از اعضای شورا و نمایندگان مجلس نسبت به آن واکنش نشان دادند. غلامعلی حداد عادل در آن زمان -بیستم خرداد ماه- در گفتوگویی با سایت خانه ملت با انتقاد از معرفی مجدد سرپرست برای دانشگاه تهران عنوان کرده بود که با این اقدام وزارت علوم، روابط مجلس و این وزارتخانه روز به روز تیره تر می شود.
دانشجویان معروف به ستاره دار که بازگشتشان به تحصیل از وعده های انتخاباتی حسن روحانی نیز بود، چالش دیگر میان وزارت علوم و برخی از نمایندگان مجلس بود، با وعده رییسجمهور از همان ایام سرپرستی جعفر توفیقی روند بازگشت به تحصیل این دانشجویان آغاز شده و با روی کار آمدن فرجی دانا نیز در چارچوب قانون و بدون هیچ شتابی ادامه یافت اما همین موضوع برخی را در بهارستان به تکاپو انداخت و حتی هنگام حضور وزیر اطلاعات در مجلس نیز این موضوع مورد پرسش قرار گرفت اما گویا عزم وزارت علوم و دولت برای تحقق شعار «حق تحصیل برای همه» آنقدر جدی است که این تحرکات تاثیری در روند آن نداشت. موضوعی که به نظر می رسد در کنار برخی انتصابات دو محور مهم در طراحی استیضاح وزیر علوم هستند.
از سوی دیگر برخی از نمایندگان مجلس روند رشد علمی را در دولت یازدهم "کند" میدانند، این در حالیست که آمارهای تعداد مقالات پایگاه معتبر علمی «ایاساس»، «اسکوپوس» و «ایاسسی» این موضوع را تایید نمیکند. براساس این آمارها ایران در آخرین ماه از سال 2012 همزمان با آخرین روزهای فعالیت دولت دهم بیش از 24هزار مقاله علمی در پایگاههای علمی را نمایه کرده است که این رقم در ششماه نخست فعالیت دولت یازدهم مصادف با آخرین ماه سال 2013 به 25هزارو 96 مقاله علمی رسیده که نشان از رشد قابلتوجهی در تعداد مقالات علمی است.
پیش بینی حداد عادل از تیره شدن روابط وزارت علوم و مجلس خیلی زود به واقعیت بدل شد و در کمتر از یک ماه پس از آن سخنان، طرح استیضاح وزیر علوم با امضای حدود 50 نماینده به هیات رییسه مجلس شوراس اسلامی داده شده تا بر اساس آن رضا فرجی دانا با حضور در صحن مجلس از سوی این نمایندگان استیضاح شود، نمایندگانی که گرچه نامشان منتشر نشده اما آنطور که در خبرها آمده عمده آنها نزدیک به جبهه پایداری و دلواپسان در مجلس شورای اسلامی هستند و حتی شاید بتوان گفت اغلب از همان 70 نفری هستند که به وزارت فرجی دانا رای مخالف داده بودند.
با طرح موضوع استیضاح، جامعه دانشگاهی هم آرام ننشست، تا جایی که تا به حال بیش از 1000 استاد دانشگاه در نامه های مختلف به روسای مجلس و جمهور حمایت خود از رضا فرجی دانا را اعلام کردهاند و کمپینی در فیسبوک نیز با عنوان «حمایت از دکتر رضا فرجی دانا» ایجاد شده که با گذشت حدود یک هفته از راه اندازی آن بیش از 6000 کاربر آن را دنبال کردهاند. شواهدی که از حمایت بدنه جامعه از اقدامات وزارت علوم حکایت دارد و حال معلوم نیست که رایزنی برزگان مجلس می تواند مانع از اعلام وصول این استیضاح شود یا وزیر علوم استیضاح خواهد شد؟
علاوه بر نامه نمایندگان و موج گسترده حمایت های دانشجویی از وزیر علوم، شماری از نخبگان و دانشگاهیان نیز به این تصمیم 50 نماینده مجلس واکنش نشان دادند.
الهه کولایی نماینده اسبق مجلس و از اساتید به نام دانشگاه تهران در گفت وگو با ایسنا در این باره گفت: نباید ملاحظات سیاسی و جناحی متعلق به یک جریان سیاسی در فضای آموزش عالی حاکم شود و از نمایندگان مجلس انتظار میرود در ایفای وظایف خود بیش از هرچیز به کارکردهای مفروض و رسمی و قانونی این نهاد توجه داشته باشند و با رفتار خود اسباب اطمینان و آرامش بر بهبود و اعتلای دانشگاهها را فراهم کنند.
فروهر فرزانه ، استاد دانشگاه صنعتی شریف نیز گفت: در شرایط خطیر و دشوار فعلی کشور، استیضاح وزیر موجب ناپایداری و ایجاد خدشه در روند توسعه علمی دانشگاههای کشور میشود. بنابراین دکتر فرجیدانا از هر نظر، فردی برجسته و ذیصلاح برای وزارت علوم هستند.
محمد زاهدی اصل ، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی نیز با ابراز تاسف از طرح مساله استیضاح وزیرعلوم گفت: این استیضاح مبنای علمی، منطقی و اخلاقی ندارد و برخی از نمایندگان مجلس به جای اینکه تسهیلات ایجاد و به دولت کمک کنند، برای دولت مسالهآفرینی میکنند.
محمد مهدی فرقانی ، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در مورد فرآیند مساله استیضاح وزیرعلوم، گفت: کارکرد وزارت علوم مثبت است و نباید وزیرعلوم را به دلیل نقاط قوتش استیضاح کرد.
و ....
سعد الله نصیری قیداری، معاون پارلمانی و حقوقی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری نیز با اعلام این که نامه استیضاح وزیر هنوز به دست ما نرسیده است، گفت : رایزنی ها با نمایندگان مجلس آغاز شده است تا سوءتفاهمهای احتمالی برطرف شود. وزیر علوم نیز در حاشیه بازدید از محل برگزاری کنکور سراسری در اظهاراتی مشابه گفته بود که از متن استیضاح بی خبر است.
حال گرچه مشخص نیست سرانجام استیضاح و احضار وزیر علوم به مجلس چه خواهد شد، اما حمایتهای انجام گرفته از فرجی دانا حاکی از رضایت نسبی بدنه آموزش عالی کشور از اقدامات انجام شده از سوی وزیرعلوم است، بدنهای که عملکرد وزارت علوم در مبارزه ساختاری با فساد، احیای حق تحصیل دانشجویان ستاره دار و مشارکت دادن جدی اعضای هیئت علمی در مدیریت دانشگاه ها و ... را از جمله اقدامات درخشان انجام شده در 9 ماه اخیر میداند و معتقد است فرجی دانا از فعال ترین وزرای دولت تدبیر و امید در تحقق شعارهای انتخاباتی حسن روحانی بوده است.
گزارش از خبرنگار ایسنا مهدی بابایی
لینک گزارش اصلی در ایسنا { اینجا }
بازنشر در خبرآنلاین { اینجا }
بازنشر در پارسینه { اینجا }
بارنشر در آفتاب { اینجا }
بازنشر در گفت وگو { اینجا }
بازنشر در نامه { اینجا }
بازنشر در بهار { اینجا }
بازنشر در روز نو { اینجا }
بازنشر در شهر خبر { اینجا }
گزارشی درباره قابل یا غیرقابل پیش بینی بودن وقوع طوفان، این گزارش صبح چهارشنبه نوشته شد و به صبح جمعه با حذف اسم من از انتهای گزارش و اضافه کردن چند جمله از حسین طلا (این جملات در اینجا حذف شد) روی خروجی خبرگزاری ایسنا رفت.
«قابل پیشبینی» بودن یا نبودن، مسئله این است!
حوادث طبیعی در دو گروه قابل پیشبینی و غیرقابل پیشبینی دستهبندی می شوند. سیل ، خشکسالی، رانش زمین و ... را می توان پیشبینی کرد و حادثهای مانند زلزله همچنان غیرقابل پیشبینی است؛ این روزها اما بحث بر سر قابل یا غیرقابل پیشبینی بودن حادثهای است که 11 روز پیش تهران را در نوردید، صحبت از طوفان است و هنوز معلوم نیست غافلگیرشدن تهرانیها در طوفان 12 خرداد ماه ناشی از کوتاهی دستگاههایی نظیر هواشناسی در پیشبینی و اعلام به موقع آن بوده یا طوفان را نیز باید در کنار زلزله در گروه حوادث غیرقابل پیش بینی جای دهیم.
به گزارش خبرنگار«حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عصر روز 12 خرداد ماه طوفانی ویرانگر با سرعتی حدود 120 کیلومتر بر ساعت پایتخت را درنوردید، حادثه که گفته می شود کمسابقه بوده و حداقل در 50 سال گذشته مشابه آن ثبت نشده بود و احتمالا تا 200 سال آینده هم مشابه آن در تهران رخ ندهد، اما این حادثه پنج کشته برجای گذاشت، قریب به 90 نفر را مصدوم کرد، هزاران نفر را به وحشت انداخت و میلیاردها تومان خسارات مالی به شهروندان و دولت وارد کرد و معلوم نیست که اگر وقوع این حادثه به موقع پیشبینی و اعلام شده بود بازهم این خسارات و تلفات به تهرانی ها تحمیل می شد یا خیر.
دقایقی پس از وقوع طوفان تهران ، هادی رحمتی - مدیر کل بحران استان تهران در گفت وگویی با ایسنا مدعی شد که وقوع این طوفان ر ا از قبل پیشبینی کرده بودند و به همین دلیل دستگاههای امدادی در آمادهباش هستند، از سوی دیگر از آنجایی که مرجع پیشبینی این حوادث سازمان هواشناسی است مراجعه به سایت این سازمان نشان داد که برای روز دوشنبه ، 12 خرداد تنها وزش شدید باد پیش بینی شده بود و مشابه این پیش بینی بارها و بارها در هواشناسی اعلام شده اما به دنبال آن طوفان رخ نداده بود. همچنین مفهوم طوفان با وزش باد شدید متفاوت از یکدیگر است و نمی توان حداقل از شهروندان توقع داشت که با این پیش بینی خودشان جوانب احتیاط و پیشگیری را رعایت کنند.
فردای روز حادثه همزمان با ساعاتی که هواشناسی از احتمال ورود دوباره طوفان به تهران خبر داده اما خبری از آمدن آن نشده بود، اعضای پارلمان پایتخت شصت و نهمین جلسه خود را تشکیل داده و به بررسی موضوع طوفان پرداختند. در این جلسه افرادی چون اسماعیل دوستی - عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران به انتقاد شدید از سازمان هواشناسی پرداختند.
دوستی گفته بود: «چرا هواشناسی همانطور که طوفان ساعات آینده را اطلاعرسانی کرده ساعت و سرعت طوفان روز گذشته را به اطلاع مردم نرساند؟ سازمان هواشناسی در حالی که میتوانست سرعت و ساعت وقوع طوفان را به اطلاع مردم برساند این کار را انجام نداده و باید با آن برخورد شود.»
در آن روز همچنین سازمان مدیریت بحران کشور نیز به استناد پیش بینی هایی که از سازمان هواشناسی به دستش رسیده بود، نسبت به وقوع طوفان در 21 استان کشور هشدار داد و محمدعل عزیز اوقلی - مدیر کل هواشناسی استان تهران نیز در گفت وگویی با ایسنا مدعی شد که «سرعت باد قابل پیشبینی نبوده است.»
او طوفان شدید گرد و خاک و شن توام با رگبار و رعد و برق عصر روز دوازدهم خرداد ماه پایتخت را غافلگیرکننده خواند و گفت: «علیرغم اینکه پیشبینی شده بود وزش باد شدید، گرد و غبار، رگبار و رعد و برق خواهیم داشت اما سرعت را نمیدانستیم، مسئولان نیز تصور نمیکردند که شدت وزش باد تا این حد باشد که بتوانند تمهیدات لازم را به کار بگیرنند.»
در حالی که کمتر از یک روز از وقوع طوفان در تهران گذشته بود دقایقی پیش از سخنان عزیز اوقلی، ایسنا گفت وگویی با احد وظیفه - مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی کشور را به روی خروجی خود قرار داد که در آن از اطلاعرسانی شدن موضوع طوفان به تمامی دستگاههای مسئول پرده برداشت.
وظیفه در پاسخ به برخی انتقادات مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد بروز طوفان ویرانگر تهران گفته بود: «شرایطی که در پایتخت پدید آمد قابل پیش بینی نیست اما احتمال بروز رگبار، رعد و برق، وزش شدید باد و گرد و خاک در پورتال سازمان هواشناسی صادر شده بود و این اطلاعیه برای دستگاههای ذی ربط از جمله وزارت نیرو، وزارت کشور، ستاد بحران و ستاد هلال احمر فکس شده بود.»
او با بیان اینکه تنها با مدلهای میان مقیاس و بلند مقیاس و پایش مداوم و پیوسته سازمان هواشناسی قادر است دقایقی پیش از وقوع چنین پدیده های ناگهانی آنها را پیش بینی کند که ما هم این کار را کردیم، گفت: «رسیدن سرعت باد به 120 کیلومتر در تهران پدیده بیسابقه است و در حال حاضر با دستگاه ها و تجهیزاتی که ما داریم پیش بینی چنین پدیدهای امکان پذیر نیست؛ البته با شرایط و تجهیزات پیشرفتهتر ممکن است پیش بینیها کمی دقیق تر باشد اما به طور کلی کانون و زمان دقیق پدیده های ناگهانی را نمی توان پیش بینی کرد.»
مفهوم سخنان مدیرکل پیش بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی این است که امکان پیش بینی وقدرت طوفان با این شدت از چند روز قبل قابل پیش بینی نیست و تنها دقایقی قبل از بروز طوفان امکان پیش بینی آن وجود دارد که سازمان هواشناسی نیز این کار کرده است. سوال اما اینجاست که آیا صرف پیش بینی کافی است و اگر به گفته وظیفه این موضوع پیش بینی شده بود چرا وقوع آن حداقل در آن دقایق اعلام نشد؟ چرا هواشناسی از صدا و سیما و حتی خبرگزاری ها و رسانه های بر خط نخواست که این موضع را اطلاع رسانی کنند و اگر چنین خواسته ای مطرح شده چرا نهادی مانند صدا و سیما از پخش آن امتناع کرده است؟ آیا صرف اینکه پخش چنین هشداری موجب برهم خوردن امنیت کشور می شود می تواند توجیه مناسبی برای عدم پخش این هشدار از صدا وسیما یا دیگر رسانه ها باشد؟
روی دوم سخنان وظیفه اما مربوط که بحث کمبود امکانات است ، او وقتی می گوید با امکانات فعلی امکان پیش بینی چنین پدیده ای نداریم ، یعنی می توان با تجهیز سازمان هواشناسی امکان بروز طوفان را نیز پیش بینی کرد و حال باید از دولت و مجلس سوال کرد که چرا امکانات و بودجه کافی برای تامین این امکانات را در اختیار این سازمان قرار نمی دهد ؟ بهتر است در این شرایط حداقل از بودجه کلان مدیریت بحران کشور برای پیشگیری از چنین بحران هایی هزینه شود.
یک روز پس از طرح این سخنان ، دکتر احمد مقیمی - رییس انجمن مخاطره شناسی ایران با تاکید بر این که منشاء، مسیر و سرعت طوفان روز دوشنبه تهران تهران دقیقاً قابل پیش بینی بوده است، به ایسنا گفت: «ادعای هواشناسی مبنی بر غیرقابل پیش بینی بودن طوفان روز دوشنبه که از فرودگاه مهرآباد تهران نیز عبور کرده به هیچ وجه قابل دفاع نیست چون رصد و دیده بانی چنین پدیده هایی که در فرود و برخاست هواپیماها نقشی حیاتی دارند حداقل انتظاری است که از هواشناسی وجود دارد.»
پس لرزه های طوفان تهران ادامه داشت و پس از خارج شدن از تعطیلات 14 و 15 خرداد ماه در روز شنبه 17 خرداد ، عبدالرضا رحمانی فضلی - وزیر کشور پس از جلسه شورای مدیریت بحران کشور در جمع خبرنگاران آمد و بیان اینکه سازمان هواشناسی اعتقاد دارد که به موقع در مورد طوفان اطلاع رسانی کرده است گفت: «مابقی دستگاهها به این موضوع ندارند و مجلس شورای اسلامی نیز به دنبال این موضوع است.»
اشاره رحمانی فضلی احتمالا به دعوتی بوده که کمیسیون اجتماعی مجلس از رییس سازمان هواشناسی برای حضور در جلسه این کمیسیون در روز یکشنبه کرده بود.
فرجالله عارفی عضو هیات رییسه کمیسیون اجتماعی مجلس در خصوص نتایج این جلسه با اشاره به اینکه رییس سازمان هواشناسی میگوید به دلیل ضعف امکانات فنی امکان پیشبینی طوفان تهران وجود نداشته است به ایسنا گفت: «این موضع رییس سازمان هواشناسی از نظر نمایندگان قانعکننده نبود چرا که سازمان هواشناسی میتوانست در هنگام بررسی بودجه مشکلات تامین تجهیزات خود را با مجلس در میان بگذارد تا مجلس برای برطرف شدن این مشکلات فکری بکند.»
وی ادامه داد: «رییس سازمان هواشناسی همچنین میگوید ارتباط مستقیم بین این سازمان و سازمان هواپیمایی کشوری وجود دارد اما این ارتباط به صورت برخط با صداوسیما وجود ندارد و به همین دلیل این سازمان نتوانسته است به موقع هشدار مربوط به وقوع طوفان را به مردم اعلام کند اما این توضیح هم به نظر کمیسیون قانعکننده نیست و به همین دلیل مقرر شده است که سازمان هواشناسی مستندات خود در مورد این ادعا را به کمیسیون ارائه کند تا در مورد روند بررسی این موضوع در مجلس تصمیمگیری نهایی اتخاذ شود.»
بحث طوفان تهران ادامه داشت و شورای شهری ها در جلسه اخیر خود از مسئولان شهرداری برای پاسخگویی در این زمینه دعوت کردند، در ابتدا این جلسه اسماعیل دوستی عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران با اشاره به اینکه وظیفه شهرداری ساماندهی شهر پس از چنین وقایعی است اظهار کرد: «شهرداری در این زمینه هنر نکرده است بلکه هنر این بود که ما وقوع طوفان، ساعت و سرعت آن را پیش بینی میکردیم و جمع آوری کردن درخت و بنر و برخی لوازم وظیفه ذاتی شهرداری بوده است.»
وی با طرح این پرسش که اگر بجای طوفان در شهر زلزله میآمد آقایان کجا بودند؟ گفت: «عدم هماهنگی بین ستاد مدیریت بحران و شهرداری تهران کاملا مشهود است اما آقایان تنها در این زمینه صحبت میکنند که شهرداری معاونت خدمات شهری خود را برای جمع کردن خسارات مامور کرده است اما باید بدانیم که این اقدام هنر نیست.»
در این جلسه احمد صادقی - رئیس سازمان مدیریت بحران شهر تهران نیز با تکذیب اخبار مطرح شده توسط سازمان هواشناسی مبنی بر اعلام وقوع طوفان هفته گذشته پایتخت به این سازمان، گفت: «راس ساعت 17 هیچ چیزی در عکسهای مرکز پایش در خصوص طوفان نمایش داده نمیشود اما در ساعت 17:15 شاهد یک موضوع غیرعادی در شهر تهران هستیم که پس از آن با سازمان هواشناسی تماس گرفتیم که آنها اعلام کردند که جو ناپایدار و بارندگی خفیفی در این زمینه خواهیم داشت و اینکه اعلام میکنند در خصوص طوفان به سازمان مدیریت بحران شهر تهران در این زمینه اطلاع رسانی کردهایم صحت ندارد.»
وی با بیان اینکه باد از مناطق 18، 19 و 20 وارد تهران شده و در ساوه شکل گرفته است گفت: «باد در زمان ورود سرعتی معادل 118 کیلومتر بر ساعت و در زمان خروج 28 کیلومتر بر ساعت سرعت داشته است. این طوفان در 65 سال گذشته بی سابقه بوده است ، سرعت ثبت شده طوفان 95 کیلومتر بر ساعت بوده و این در حالی است که بررسی تاریخی سرعت باد با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت 200 سال به 200 سال ثبت میشود.»
همزمان با جلسه شورای شهری ها ، کمیسیون تخصصی بررسی طوفان در تهران که به دستور آخوندی - وزیر راه ، مسکن و شهرسازی و تشکیل شده بود گزارش نهایی خود از طوفان تهران را منتشر کرد، در بخش هایی از گزارش این کمیسیون آمده است: «با توجه به کوتاهی زمان شکلگیری و ابعاد آن (خرد مقیاس) وقوع این پدیده در ساختارهای سامانه های دیدهبانی و پیشبینی موجود و معمول شهر تهران قابل ردگیری و پیشبینی نبوده و صدور اطلاعیه وقوع باد شدید صحیح بوده است. همچنین مشخص شد که 20 دقیقه قبل از رسیدن طوفان به شهر تهران توسط مدیرکل هواشناسی استان تهران به ستاد بحران شهر تهران، قریب الوقوع بودن طوفان تلفنی اطلاع داده شده است.»
این گزارش همچنین به بحث متناسب نبودن امکانتن هواشناسی اشاره کرد: «سامانه اطلاع رسانی و پرتال سازمان هواشناسی کشور از کارایی و قابلیت های فرایندی لازم برخوردار نبوده و همچنین ساختار سامانه هشدار سریع کشور کارایی لازم را ندارد. ضروری است باتوجه به نیاز جامعه به این ساختار و به روز رسانی و ارتقاء آن ، موضوع در اولویت اصلی سازمان هواشناسی کشور و سازمان مدیریت بحران قرارگیرد.»
پس از انتشار این گزارش ، سازمان مدیریت بحران شهر تهران ، تماسی که اعلام شده بود 20 دقیقه قبل از رسیدن طوفان به تهران با ستاد بحران برقرار شده بود را تکذیب کرد. در متن این تکذیبیه آمده است: «با تشکر از اعضای این کمیسیون که به منظور بررسی سانحه و ابعاد آن بلافاصله تشکیل و نتایج تحقیقات خود را منتشر و در آن بر کمبودها و کاستیهای سازمان هواشناسی اعم از تجهیزات و کمبود نیروی متخصص و نیزمحلی بودن طوفان و شکلگیری سریع آن اشاره شده، ادعای طرح شده در آن مبنی بر«تماس مدیرکل هواشناسی استان تهران 20 دقیقه قبل از وقوع سانحه با سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران» تکذیب میگردد. درواقع نه تنها چنین تماسی صورت نگرفته؛ بلکه در لحظات آغازین وقوع طوفان کارشناسان مرکز پایش و فرماندهی ستاد مدیریت بحران شهر تهران خود رأسا اقدام به تماس با هواشناسی کشور گرفتهاند.»
به گزارش ایسنا ، ماجرای طوفان در روزهای بعد نیز رخ داد و این بار هواشناسی احتمالا برای جبران غفلتی که به نظر می رسد در روز دوشنبه مرتکب شده است از وقوع دوباره طوفان تا ساعات و دقایق دیگر در روزهای دیگر خبر داد و البته جز یک مورد که آن هم شدتی کمتر از طوفان نخست تهران داشت در مابقی موارد این پیش بینی غلط از آب درآمد و قدرت باد در حد همان وزش شدید و بعضا حتی بدون وزش باد شدید هم باقی ماند و به طوفان شدن نرسید.
موضوع مبهم همچنان توانایی پیش بینی یا نا توانایی در پیش بینی آن به هر دلیل است ، شهروندان که پس از طوفان بی سابقه پایتخت در وحشت طوفانی مجدد هستند به دنبال هر خبری که از وقوع طوفان منتشر می شود آشفته شده و نگران تکرار دوباره آن می شوند اما پس از مدتی این اتفاق رخ نمی دهد. در حالی که این روزها هواشناسی به طور متوسط هر روز از وقوع طوفان در رسانه ها خبر می دهد ، جای طرح این پرسش باقیست در حالی که به نظر نمی رسد طی 10 روز امکانات این سازمان به روز رسانی شده باشد چرا هواشناسی از احتمال وقوع طوفان خبر می دهد و اگر امروز توانایی پیش بینی وقوع طوفان را دارد چرا مدعی است که طوفان دوشنبه قابل پیش بینی نبوده است؟!
در این شرایط به نظر می رسد هواشناسی و برخی دیگر از سازمان ها به منظور سلب مسئولیت از خود از غیرقابل پیش بینی بودن طوفان سخن می گویند.
مهدی بابایی - ایسنا
لینک گزارش در سایت ایسنا : { اینجا }
بازنشر در نامه نیوز : { اینجا }
بازنشر در عصرایران : { اینجا }
بازنشر در عرش نیوز : { اینجا }
بازنشر در گفت وگو نیوز : { اینجا }
اولین بار معلم کامپیوتر مدرسه به اصطلاح نمونه مان ، وبلاگ را به من معرفی کرد، جوان کوتاه قد و حاضر جواب که همیشه فکر می کرد زرنگ است از همه ما خواست یک وبلاگ بسازیم و من اولین وبلاگم را به میزبانی پرشین بلاگ در بیستم اردیبهشت ماه سال 86 ساختم، وبلاگی که تا به امروز حدود یک میلیون و ششصد هزار بازدید کننده داشته است.
طعم وبلاگ نویسی به دهانم شیرین آمد و تا سال 92 حدود 12 وبلاگ دیگر هم ساختم، وبلاگ هایی که امروز یا مسدود شدند یا فراموش، یکی از وبلاگهایم را بیشتر از بقیه دوست داشتم، قلم (کلیک کنید) وبلاگی که هنوز نمی دانم برای چه از بهمن ماه سال 92 فیلتر شد اما هنور به رسم عادت هر روز به آن سر میزنم و پیگیر رفع فیلترش هستم!
مدتی بود در فکر ساخت یک وبلاگ جدید بودم ، وبلاگی که در آن با هویت خودم یا به قول آقای رییس جمهور با "شناسنامه" بنویسم و این "مهدی بابایی" تمرین کند که مسئولیت نوشته هایش را بپذیرد، این کار خیلی خیلی سخت است، مخصوصا برای من که آخر و عاقبت چند وبلاگ نویس هر روز از جلوی چشمانم عبور می کند و معلوم نبود مثلن اگر همین قلم را اسم مستعار نمی نوشتم امروز باز هم حاضر به وبلاگ نویسی می شدم یا نه !
به هر حال من تصمیم به وبلاگ نویسی گرفته ام و بناست بُن بست یک کوچه دنج باشد برای من ، از همان کوچه ها که تا همین چند سال پیش پر بود از جیغ و داد بچه ها در تابستان و صدای مردی که نون خشک می خرید در آن می پیچید، گاهی سبزی فروشی با وانت وارد کوچه می شود و بعضی اوقات صدای شادی یا غم همسایه ها فضایش را پر می کند.
من خانه مجازی ام را در یک کوچه بن بست ساخته ام و از همین جا اهالی عزیز کوچه مان را به دوستی ، صداقت ، مهربانی و همراهی دعوت می کنم. همسایه های عزیز و شهردار محترم آنچه در این خانه می گذرد الزاما درست نیست اما اگر مخالف آن بودید به اندازه صرف یک چایی مهمان بن بست باشید تا کمی گپ بزنیم!